سفارش تبلیغ
صبا ویژن


هم نفس با من بمان...

من نشانی ازتوندارم امانشانی ام رابرای تومی نویسم،


درعصرهای انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذارخیابان غربت راپیداکن،


کناربیدمجنون خزان زده وکنارمرداب آرزوهای رنگی ام!


درکلبه رابازکن وبه سراغ بغض خیس پنجره برو!حریرغمش راکناربزن!


مراخواهی دیدبابغضی کویری که غرق عصاره ی انتظارپشت دیواردردهایم نشست...!
:
:
:
شبی غمگین،شبی بارانی وسردمرادرغربت فردارهاکرد


دلم درحسرت دیداراوماندمراچشم انتظارکوچه هاکرد


به من می گفت تنهایی غریب است،ببین باغربتش بامن چه هاکرد


تمام هستی ام بودوندانست که درقلبم چه آشوبی به پاکرداوهرگز شکستم رانفهمید
اگرچه تاته دنیاصداکرد.
:
:
:
امشب ازقصه دل باتوسخن هادارم،حرف هاباتو


ازاین عاشق تنهادارم،قصه هادارم ازآن فرصت بی سامانی


ازهمان وقت که گفتی به دلم می مانی


مانده درخاطرت آن شعردرآن روزنخست؟!


نشودفاش کسی آنچه میان من وتوست؟!


یادداری که شدم خاطره درهرمحفل؟!


نقش کردم رخ زیبای تودرخانه دل؟!


کاش میشدتوهم ازخاطره حرفی بزنی


وقت تنگ است به قدرمژه برهم زدنی


امشب ای رمزنگاهت غزل رویایی


ای تمنای دل شب زده ی سودایی


بازمیخوانم ازآن غم که به جان من وتوست


پاسخم گوبه نگاهی که زبان من وتوست.


نوشته شده در پنج شنبه 89/10/2ساعت 9:44 عصر فریاد غزل مرحم قلب شکسته ام باش ( ) | |


پیچک دات نت قالب جدید وبلاگ